فرانسوا دِروش
دارندۀ کرسی تاریخ قرآن در کالج علمی فرانسه، پاریس
در حوزۀ بالندۀ تحقیقات دربارۀ انتقال مکتوب متن قرآن در دورههای آغازین، بیشک ویرایش مصحف مشهد رضوی به کوشش مرتضی کریمینیا را باید دستاوردی کلان دانست. نسخههایی که از نیمۀ دوم قرن اول تا اوایل قرن دوم هجری تاریخگذاری شدهاند شواهدی مستقیم از سنتهای [کتابتی] نخستین جوامع مسلمان به دست میدهند و اطلاعات موجود در منابع مکتوب را __که به گمان ما دستکم دو قرن متأخر از این اسناد باارزش هستند __ کاملتر و غنیتر میسازند. مصحف مشهد رضوی از سنخ همین مخطوطات است و مطالعهاش افقهایی نو برای درک ما از آن دوره میگشاید.
اثری که مرتضی کریمینیا منتشر کرده است فرصتی برای پژوهشگران و عموم علاقهمندان فراهم میکند تا نظری عمیق به گنجینۀ مخطوطات قرآنی اولیه در مجموعههای ایرانی و بهویژه مجموعههای موجود در آستان قدس رضوی در مشهد بیفکنند. افزون بر این، ارزش کاوش در میراث مکتوب به جا مانده از صدر اسلام را استادانه به نمایش میگذارد، زیرا نوعی از انتقال متن قرآن را که تاکنون فقط در فرضیهها مطرح بود، عیناً برملا کرده است: از یک سو، در کنار جریان «رسمی» نسخۀ عثمانی (که با مصحف کنونی همخوان است و نسخههای همعصر با مصحف مشهد رضوی بهخوبی بر آن گواهی میدهند) و از سوی دیگر، به موازات جریانی که تنها گواه باقیماندهاش «پالیمسِست [چندنگاشت] صنعاء» است، مصحف مشهد رضوی که ترتیب سورههایش متفاوت بوده است و قرائتهای متنوعی را در بر دارد آینۀ تمامنمای سنتی است که در آن، متن از نسخۀ عثمانی پیروی میکند، اما ترتیب سورهها مطابق با ترتیب منسوب به ابنمسعود صحابی پیامبر است. از این منظر، ویرایش دکتر کریمینیا فهم ما از انتقال متن قرآن و بهطور کلی تاریخ قرآن را غنی میسازد. وانگهی، وضعیت این نسخه خطی، که بیش از 95 درصد از متن قرآن را شامل است، حجت تازهای است که ثابت میکند متن قرآن در دورانی بسیار زودهنگام کاملاً شکل گرفته بوده است.
تلاشهای علمی برای آمادهسازی این ویرایش بسی ستودنی است: دکتر کریمینیا در واقع رویکردهای گوناگونی را که در دسترس داشته برای سنجش علمی قدمت و ماهیت این نسخۀ خطی تلفیق کرده، و از دقیقترین تحلیلهای کتیبهشناختی و متنشناختی و نیز تاریخگذاری کربن 14 پوستنوشتها بهره گرفته است. این اثر بیشک سهم عمدهای در گسترش فهم ما از تاریخ اسلام آغازین ایفا میکند.